loading...
پاتوق دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته معماری
آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
نفر بعدی کیه؟؟؟ 2770 37673 maybody
نوشته ها و مطالب جالب و عجیب 38 3215 forouzan99
تابلو اعلانات (پانل) 572 14800 3digheh
معمــــــــاری چیستــــــ ؟ 28 2006 deconik
طراحی آشپزخانه، ایرانی-امروزی 10 4504 deconik
مشق عشق 46 3488 mhn1365
ایده و کانسپت در معماری جهان! 36 26986 ratingroup
کارگاه ماکت سازی(اموزش ساخت ماکت) 62 45534 deconik
طراحی نمای ساختمان 15 2970 alanddesign
سوال و جواب اجرایی، سازه ای وعمرانی 80 7361 javadfontom
مساجدوعبادتگاه ها 8 1465 arelagahi
کسی میتونه کمکم کنه؟!!! 311 8973 ghmahi
من 5سال دیگه!!! 49 2577 sh_arch
مصالح جدیدساختمانی 13 2876 3digheh
کیا غایبن؟؟؟ 543 10969 sana
زیباترین جملات من اینجاست 855 20508 kaka
زیبایی های معماری ایران!!! 82 8669 kaka
زیبایی های معماری نوین!!! 61 4668 3digheh
زیباترین جملات تصویری... 528 31412 3digheh
دنیایه دیتیل و انواع برش 18 6276 3digheh
اسم سنتی ایرانی دفتر معماری 12 56507 maybody
هرچه میخواد دل تنگت بگو.... 728 18340 3digheh
بیست سوالی!!! 975 15529 3digheh
اشعار شاعران این آّب و خاک 57 2785 3digheh
ترفند های اتوکد 7 11372 3digheh
شیت بندی وپرزانته کردن 51 9879 elham20
نرم افزار 3d max 38 2795 lovely
سوال جواب(فن وساختمان) 6 1085 lovely
خدایــــا شکر... 62 2676 lovely
سوال جواب معمارانه 121 5038 samanes
مجید میبدی بازدید : 5155 پنجشنبه 24 اسفند 1391 نظرات (0)


گشتالت (به آلمانی: Gestalt) نام یک مکتب در روانشناسی و نام گروهی کوچک از روانشناسان آلمانی پیرو این مکتب در قرن بیستم است که نظریات مکس ورتایمر را مبنای کار خود درزمینه بررسی یادگیری قرار دادند.

بنیانگذاران این نهضت مکس ورتایمر (۱۹۴۳-۱۸۸۰) و دو همکار دیگرش به نام‌های ولفگانگ کهلر (۱۹۶۷-۱۸۸۷) و کورت کافکا (۱۹۴۱-۱۸۸۶) بودند و احتمالا این نهضت پس از انتشار مقاله مکس ورتایمر درباره حرکت آشکار در ۱۹۱۲ شکل گرفت.

نظریه شناختی گشتالت

اساس نظریه شناختی را قانون تعادل روانی تشکیل می دهد. بنابراین هر انسانی در تلاش است تاکل وجود او از نظامی متعادل وپایدار برخوردار باشد. ولی یادگیری یعنی مواجه شدن با آنچه تا به حال ناشناخته بوده است تعادل فرد رابهم زده زمینه ایجاد تعادلی جدید را در او فراهم می کند.پس در نظریه شناختی یادگیری فرایندی است که باعث فروپاشیدگی تعادل فعلی فرد می شود واو میکوشد تابه یک تعادل روانی تازه دست پیدا کند.(سعادت،183:1383)

گشتالت : وضع و شكل یا هیأت كل ، تصویر كلی سازمان‌یافته و شناخته شده .

فرد می‌كوشد موجودات مادی را به صورت و هیأت كل درك كند ، یا به آن‌ها معنا و مفهومی سازمان‌یافته بدهد و در آن وحدتی به وجود آورد .

 در روانشناسی گشتالت ؛ پی بردن به ادراكِ ارتباط است كه موجب رفتارِ معنادار می‌شود .

در روانشناسی گشتالت به دو عاملِ تصویر و زمینه توجه خاصی نشان می‌دهند و یادگیری را در نظر اول از برآیندِ این دو عامل میسر می‌دانند .

زمینه : درامر یادگیری ومسایل آموزشی عبارت از آن چیزهایی است كه شاگرد با آن‌ها آشنایی دارد .مانند : معلم ، دوستان ، بستگان و موجوداتی كه رنگ و شكل خاصی دارند و به طور كلی تمامی آن چیزهایی است كه محیط مادی و محسوس شاگرد را تشكیل می‌دهد .

به عبارت دیگر زمینه : آن چیزی است كه به تصویر در زمان و مكان مفهوم واقعی می‌بخشد .

در روانشناسی گشتالت : ادراك به رشد اندام‌ها یا رشد طبیعی فرد بستگی دارد و در این مورد محقق شده كه ادراك كودكان از محیط و جهان پیرامون خود با ادراك بزرگسالان تفاوت دارد .

ادراك از راه تجربه و آشنایی با مفهوم‌های اصلی طرح‌ها و الگوها حاصل می‌شود .

قانون‌های گشتالت : روانشناسان گشتالتی معتقدند كه در گشتالت نیروی خاصی وجود دارد كه مسایل و امور را در طرح‌ها ، شكل‌ها و قالب‌های معینی سازمان می‌دهد و اساس ادراك و بینش را پایه‌ریزی می‌كند .

1 ـ قانون فراگیری یا جامعیت ، بیانگر این واقعیت است كه سازمان روانی همواره به هیأت و شكل مطلوب و كمال‌یافته گرایش دارد . در این سازمان ویژگی‌هایی مانند نظم و ترتیب ، سادگی و پایداری برقرار است .

2 ـ قانون مجاورت ، بیانگر عوامل سازنده‌ی یك میدان است كه در نتیجه‌ی نزدیك بودن به یكدیگر تشكیل دسته یا رده‌های مشخصی را می‌دهد .

3 ـ قانون مشابهت ، موارد مشابه بر حسب ویژگی‌های خاصی كه دارند مانند شكل ، رنگ و جز آن . گروه‌های مشتركی را به وجود می‌آورند .

4 ـ قانون بستگی ، در فرد گرایشی وجود دارد كه همواره می‌خواهد شكل‌ها و موقعیت‌های ناجور و نامتقارن را تكمیل كند ، یادگیری آن‌گاه انجام می‌شود كه طرح مطلوب یا هیأت نیكو حاصل آید .با سازمان دادن اوضاع یا رفع نقص حالت خشنودی در فرد فراهم می‌شود .

5 ـ قانون نیك‌پیوستگی ، همانند قانون بستگی هر دو دارای جنبه‌های صراحت و زیبندگی یا كمال مطلوب می‌باشند .

یادگیری از دیدگاه گشتالت :

به صورت هیأت كل مطرح می‌شود نه از تركیب یا تحلیل اجزاء . قیاسی است و نه استقرایی .

یادگیری عبارت از وقوع تغییراتی است كه در پاسخ به الگوها یا هیأت‌های كلِ معنادار حاصل می‌گردد . چنانچه وقتی دانش‌آموز با مسأله‌ی جدیدی روبه رو می‌شود بی‌درنگ به طرح و الگوهای گذشته‌اش مراجعه می‌كند تا در حل مسأله او را یاری نمایند و نهایتاً این‌كه یادگیری از دیدگاه گشتالت با ادراك ، بینش و حل مسأله ملازمت دارد .

ادراك زمانی تحقق می‌یابد كه عواملی مانند : توجه ، احساس ، تجربه قبلی و معنا زمینه‌ساز آن باشد .هیأت كل همواره قبل از اجزا درك می‌شود .

نقش بینش :یادگیری عبارت است از یافتن بینش‌های جدید یا تغییر در بینش‌های گذشته

بینش : احساس و گرایشی است كه موجود زنده نسبت به ارتباط اجزا و موقعیت‌ها نشان می‌دهد .

به عبارت دیگر : بینش عبارت از راه یافتن به كم و كیف یك مشكل و پی بردن به حل آن است .

فرق یادگیری گشتالی با یادگیری تداعی‌گرایان (رفتارگرایی و ...)

در گشتالت ، یادگیری با ادراك ، اندیشه‌ی بارور و بینش سر و كار دارد .

در تداعی‌گرایان ، یادگیری ارتباط اجزایی مانند محرك و پاسخ مطرح است كه غالباً آن را مكانیكی و گشتالت را غیرمكانیكی نامیده اند

ارتباط رفتار با یادگیری

رفتار در نظر رفتارگرایان هرنوع فعالیت محسوس عضلانی یا تراوش برونی غده‌هاست مثل اشك و عرق و ... اما از نظر گشتالت : رفتار روانی به طور مستقیم مشهود نیست بلكه امری استنباطی است .

تداعی‌گرایان (محرك ـ پاسخ) معتقدند كه هر نوع تغییری در رفتار به منزله‌ی یادگیری است و عكس آن نیز درست است . گشتالت در مخالفت اظهار می‌دارد : تغییر در بینش دارای اهمیت است .

تغییر در رفتاریا یادگیری زمانی معتبر است كه بر پایه‌ی بینش استوار باشد.و یادگیری هم بدون تغییرات محسوس و مشهود در رفتار امكان‌پذیر است مانند وقتی كه برای فردی محرز شود كه كمك به بنگاه‌های خیریه سودمند و موثر است اما اگر استطاعت مالی نداشته باشد ممكن است هیچ فرصتی برای تغییر رفتار در او پیش نیاید .

لذا نباید نتیجه گرفت كه هر تغییری دلیل بر یادگیری است و یادگیری هنگامی حاصل می‌شود كه الزاماً تغییر در رفتار محسوس پدید آید . طرفداران گشتالت به تجربه بیش از رفتار توجه می‌كنند و تجربه را رویدادی می‌دانند كه فرد از راه عمل و مشاهده به نتایج فعالیت‌خاصی پی می‌برد .

نكته‌ی منفی در این است كه در شیوه‌های ارزشیابی فقط رفتار مشهود را در نظر می‌گیرند و حكم می‌كنند كه افراد چه رفتاری باید انجام دهند و آنان را به ابزارِ رفتارِ مطلوبِ خود وادار می‌سازند .

نظریه‌ی شناخت‌شناسی تكوینی (ژان پیاژه)

بدون آشنایی با ویژگی‌های فكری و عقلی كودكان در هر دوره‌ی سنی نمی‌توان در پیشرفت تحصیلی آنان توفیق ارزنده‌ای به دست آورد .در نظام پیاژه اساس یادگیری بر داد و ستد فرد با محیط و دوره‌ها و مراحل رشد استوار است .كودك در نتیجه‌ی تعامل با افراد و شرایط زیستی و اجتماعی ، خود را با محیط سازگار می‌سازد ، بنابراین ، مفاهیم و محتوا ساخت و كاركرد از اهمیت بالایی برخوردارند .در كاربرد آموزشی نظریه شناخت‌شناسی تكوینی باید موارد زیر را در نظر گرفت :

1 ـ همنوایی فكری

2 ـ بهره‌گیری از مطالب عینی

3 ـ تنظیم سلسله مراتب درسی

4 ـ توجه به سطح اختلاف مطالب موجود و جدید

5 ـ آموزش انفرادی

ارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی

*درارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی، علاوه بر آزمون های عینی از آزمون‌های انشایی و باز- پاسخ نیز استفاده می شود.

*درارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی، هر روش ، ابزار یا موقعیتی كه برای سنجش وارزشیابی دانش اموزان استفاده می شود باید با توجه به رشد سنی و شناختی دانش آموزان انتخاب شده باشد.

*درارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی، تكالیفی برای فراگیران مطرح می شود كه با سطح توانایی فرد آن ها متناسب باشد. هیچ چیز به اندازه‌ی شكست و ناكامی بیش از حد برانگیزش و علاقه تأثیر مخرب ندارد.

*درارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی، تكالیفی برای فراگیران ارائه می شود كه به گام های كوتاه تقسیم می شود تا در آن ها برای توسعه‌ی شناخت از گام ساده به پیچیده استفاده شود.

*درارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی، فرآیند كسب دانش مورد‌ارزیابی‌قرار‌می‌گیرد.

*در ارزشیابی با رویكرد شناخت گرایی، راهبردهایی كه دانش آموز از آن ها استفاده می كند تا دانش، مهارت ها وعادت های كاری را به گونه‌ای معنادار، در انجام تكالیف به كار ببرد، مورد قضاوت قرار می گیرد.

منابع:

www.gorohrahnamaei.blogfa.com

 

www.spider.blogfa.com

 

 

www.daneshnameh.roshd.ir


کلمه ی گشتالت در زبان آلمانی به معنای کل می باشد و مکتب روانشناسی گشتالت با بهره گیری از سنت فلسفی آلمان در دهه ی دوم قرن 20 بنیانگذاری شد. بنیانگذاران این مکتب گروهی از روانشناسان آلمانی بودند که سرپرستی این گروه با ورتایمر بود و اعضای دیگر آن کوفکا، کوهلر( او سخنگوی نظریه ی گشتالت و جوان ترین عضو از مثلث بنیانگذاران بود و البته پرنفوذ ترین و فعالترین و مشهورترین آنها هم بود او در سال 1929 کتابی با عنوان " روانشناسی گشتالت " نوشت که در آن هم این مکتب را معرفی کرد) و لوین بودند.
فرمول اساسی نظریه ی گشتالت را می توان این چنین بیان کرد: «کل» هایی وجود دارند که خصوصیاتشان در مجموع فراتر از جمع عددی اجزای تشکیل دهنده ی آنهاست.
ابتدا، روانشناسان گشتالت در انتقاد و مخالفت با نظریه های ساخت گرایان، با رفتارگرایان هم صدا شدند، اما طولی نکشید که در تبیین پدیده های روانشناختی رودر روی آنان قرار گرفتند.
افراد متعددی بر شکل گیری این مکتب اثرگذار بوده اند از جمله کریستیان فن اهرن فلس(1859-1932) که اثرش به علت اینکه ورتایمر دانشجویش بود، کاملاً مستقیم بود.
او بیان کرد که همه ی ادراک های ما دارای کیفیت گشتالت اند( کلیت، تمامیت، انتقال پذیری) اما اجزای سازنده ی آنها فاقد این خصوصیات اند.
او دو خاصیت کلی گشتالت را عنوان کرد:
1)کل چیزی بیشتر از مجموع اجزایش است
2)گشتالت دارای کیفیت انتقال پذیری است. منظور از انتقال پذیری هم این است که تغییر دادن برخی از اجزای مجموعه ( مثلاً کلید های ملودی) گشتالت آن ثابت می ماند.
جالب اینکه کسی چون آلبرت آینشتاین(1879-1955) هم با این مکتب مرتبط است.
ورتایمر با او آشنایی نزدیکی داشت. گشتالتی ها بیش از پیروان دیگر مکاتب به زمینه ی دید مشاهده کننده، یا به عبارت دیگر" چارچوب مبنای بینایی " توجه می کنند که این افکار مستقیماً از افکار علمی آینشتاین در زمینه الکترو دینامیک اجسام متحرک ، نشئت می گیرد!
داستان شکل گیری انگیزه ی گشتالت:
در تابستان 1910 ورتایمر از وین عازم سرزمین راین در آلمان بود. در حین سفر همان طور که از دریچه ی ترن به بیرون نگاه می کرد، متوجه شد که درخت ها و خانه هایی که در میدان دید او قرار دارندبا ترن او در حال حرکت اند، گویی با آن مسابقه گذاشته اند! او از خود این سؤال را کرد که با اینکه مسلم است این اشیاء همه ثابت اند و فاقد حرکت، پس علت جابجایی چیست؟! و تنها چیزی که به ذهنش رسید این بود که شاید فرآیند ادراکی ما با احساس مجردی که از آن اشیاء به وجود می آید، متفاوت است.
او سفرش را نیمه کاره گذاشت و در فرانکفورت پیاده شد و در گوشه ی هتل به نظاره ی تصویرهایی که در یک استربوسکوپ ایجاد می شود، پرداخت. استربوسکوپ وسیله ای است که در آن تصاویر پشت سر هم می آیند و در بیننده نوعی تصویر محرک را القاء می کنند در روز بعد به دانشگاه فرانکفورت خدمت پروفسور " فریدریش شومان " که استاد فیزیک بود و در زمینه ی ادراک فضا در جهان علمی شهرت بسیار داشت ، رفت و مسئله را مطرح کرد. اما او هم نتوانست پاسخی بدهد. اما ورتایمر را تشویق کرد و همه ی وسایل آزمایشگاهی اش را به همراه یک تاکیستوسکوپ( وسیله ای که با کمک آن می توان فاصله ی زمانی محرک های بینایی در میدان دید را به دلخواه تنظیم کرد) در اختیارش قرار داد. و البته 2 نفر از همکاران جوان خود به نام کهلر و کوفکا را به او برای همکاری معرفی کرد.
در نخستین آزمایشها او در ابتدا روی یک محور افقی دو نقطه ی نورانی A و B را به تناوب روشن کرد و فاصله ی زمانی ارائه دو محرک را به وسیله ی تاکیستوسکوپ اندازه گیری کرد. او مشاهده کرد، زمانی که فاصله ی زمانی بین ارائه دو محرک یک پنجم ثانیه باشد دو نقطه ی نورانی در آن ِ واحد دیده می شوند. ولی اگر فاصله به یک پانزدهم برسد حرکت از نقطه ی A به B به طور کامل ادراک می شود. اما زمانی که فاصله ی زمانی به یک سی ام ثانیه برسد، فقط یک خط نورانی افقی بدون حرکت به چشم می خورد. 
در جلسات بعد او به جای نقطه های روشن از دو خط نورانی استفاده کرد، که حالت عمودی و افقی داشتند. و با تنظیم فاصله ی زمانی بین محرک ها به جایی رسید که یکی از آزمودنی ها حرکتی انتقالی با زاویه ی 90 درجه قائم را گزارش می کرد و دو خط را جدا نمی دید! به عبارتی مانند این که خط خم و راست می شود. در همه ی این آزمایشها مشاهده می شود که گشتالت یا کل ، دارای خاصیتی ( حرکت ) است که در اجزای آن نیست.
در سال 1912 ورتایمر در مقاله ای به نام " مطالعات تجربی درباره ی حرکت" این پدیده را حرکت پدیده ی " فای " نامید. در حقیقت این پدیده موجودیت مکتب روانشناسی گشتالت را اعلام کرد. البته ورتایمر کاشف این پدیده نبود. حدود 25 سال پیش این پدیده با اختراع فیلم های متحرک سینمایی شناخته شده بود. اما آنچه تازگی داشت توصیف ورتایمر از این پدیده بود.
توجیه کلاسیک این پدیده این بود که این ادراک حرکت بر اثر حرکت چشم در هنگام تعقیب محرک ها است. اما آزمایش ساده و مبتکرانه ورتایمر این فرض را رد کرد.
او از آزمودنی می خواست که به یک نقطه ی نورانی خیره شود سپس در دو طرف آن به فاصله ی چند سانتی متر ، دو نقطه ی نورانی دیگر به فواصل معین روشن و خاموش می شد. و آزمودنی با وجود نگاه کردن به آن نقطه ی نورانی ، حرکت را درک می کرد. با توجه به این که چشم نمی تواند در آنِ واحد در دو جهت مخالف حرکت کند، فرض کلاسیک رد شد و ورتایمر نتیجه گرفت که حرکت در تجربه ی بینایی است نه در چشم. و این تجربه ی بینایی کلیتی است متشکل از اجزاء و عناصر بی حرکت که پس از ایجاد یک کل یا گشتالت موجد ادراک حرکت شدند. ورتایمر با تکیه بر این اصل نتیجه گرفت که کل نسبت به اجزای خود از نظر پدیداری اولویت دارد. یعنی ما اول درخت را می بینیم و سپس برگ ها و تنه ی آن را. و به همین علت است که باید تجربه ی ادراکی را از بالا به پایین، یعنی از کل به جزء بررسی کنیم نه از پایین به بالا( استقراء را باید کنار گذاشت و از قیاس استفاده کرد).
ولی دلیل کنونی این پدیده چیست؟!
توجیهی که در حال حاضر برای این پدیده وجود دارد پدیده ی " تضاد متناوب " است.
به طور مثال زمانی که ما به یک نقطه ی رنگی برای چند ثانیه خیره شویم و سپس نگاه خود را روی یک صفحه ی خاکستری رنگ متمرکز کنیم، دو نوع تصویر تدریجی در ذهنمان مجسم خواهد شد. پس تصویر مثبت که مشابه همان نقطه ی اول است و می تواند ایجاد شود یا نشود. و پس تصویر منفی که با رنگ مکمل نقطه ی اولی است که دیده ایم و حتماً ایجاد می شود. با توجه به این که علت وجود پس تصویر مثبت این است که تأثیر محرک بینایی پس از حذف محرک نیز تا مدتی در شبکیه باقی می ماند، می توان حرکت را همان عبور محرک های معین و متوالی از برابر چشم و نیز قرار گرفتن تأثیر محرک جدید بر روی پس تصویر محرک قبلی درنظر گرفت.
و حتی حرکت آشکاری که ما در تصاویر سینمایی می بینیم ، همه به علت وجود پس تصویر است. در تصاویر سینمایی تصویر های بدون حرکتی با فاصله ی زمانی بسیار کوتاهی ارائه می شود. و در فاصله ی بین هر دو تصویر نور قطع می شود که در ما القاء حرکت می کند.
ورتایمر با آزمایشهای خود، حرکت آشکار پدیده ی " فای " را توصیف کرد. که حرکت در کل پدیده است و نه در اجزای انتزاعی به وجود آورنده ی آن. و مهم ترین عامل ادراک حرکت همان تنظیم فواصل زمانی حرکت های بینایی است.
در مکتب گشتالت قانونی به نام پرگنانس از اهمیت بالایی برخوردار است. اندام های حسی از گشتالت های موجود در محیط ادراکی متأثر می شوند و به صورت محرک های گوناگون ( احساس های مجرد ساده) به مغز منتقل می شوند. و مغز طبق قانون پرگنانس سعی می کند که به تجربه ی ما از دنیای خارج (که حاصل تأثیر متقابل میدان های نیروی مغز و محرک های حسی وارد شده است) شکل دهد. به عبارتی این قانون مطرح می کند که فعالیت های مغز همیشه به صورتی ساده و منظم و سازمان یافته توزیع می شود.
از اصول مطرح شده در این مکتب ثبات ادراکی می باشد که عبارت است از تمایل یا عادت آدمی به ثابت و یکنواخت دیدن اشیاء محیط خارج، حتی اگر این اشیاء تغییر حالت دهند و یا به نحو دیگری روی شبکیه چشم اثر بگذارند.
به عبارتی وقتی که مردی از دور به سمت ما می آید و لحظه به لحظه تصویرش در حال تغییر است و اثر متفاوتی بر روی شبکیه ما می گذارد، به هیچ وجه در ذهن ما بزرگ یا کوچک نمی شود، بلکه یکسان است.
کهلر تأکید دارد که ثبات ادراکی انعکاس مستقیمی است از فعالیتی که در مغز می گذرد. این که یک شی معین را در شرایط متفاوت و در موقعیت های مختلف، به طور ثابت می بینیم به علت ارتباط آن شی با دیگراشیاء است که ثابت باقی مانده اند؛ و چون نسبت ارتباط آنها ثابت مانده، میدان فعالیت مغز هم ثابت مانده و در نتیجه تجارب ذهنی (ادراک) ما هم همان است که بوده است! به عبارتی وقتی رنگ پوست فردی در آفتاب به محیط نسبت خاصی دارد، با آمدن او به سایه، به علت حفظ شدن آن نسبت، تغییری در ادراک ما ایجاد نمی شود.
اصول سازمانی ادراک
بر اساس نظریه ی گشتالت ادراک باید براساس قوانین و اصول سازمانی صورت گیرد که تابع یک طرح کلی است. این قوانین عبارتند از: مناسبات نقش و زمینه، قانون مشابهت، قانون مجاورت، قانون یکپارچگی و اصل پیوستگی. در این میان تنها به نقش و زمینه اشاره می کنم.
نقش و زمینه: فضای حیاتی که با حواس خود با آن ارتباط برقرار می کنیم از دو قسمت تشکیل شده است: قسمتی که مشخص است برجسته است و خصوصیت شی بودن را دارد، که می توان آن را نقش نامید و دیگری اشیاء و پدیده هایی که به کلی در محیط ادراکی ما مستهلک شده اند و در حکم زمینه اند و به طور کلی تفاوت گذاشتن بین نقش و زمینه بستگی به سیستم ادراکی ما دارد و بهترین شاهد جهت اثبات این موضوع اشکال دوهویتی " روبین " است. در این اشکال نقش و زمینه به علت خصوصیات و امکانات مشابه، به طور دائم جای خود را عوض می کنند. تا به حال به این اشکال دقت کرده اید؟چی می بینید؟




سوء تفاهم هایی در زمینه ی روانشناسی گشتالت:
گشتالت درمانی؛ بیشتر اوقات تصور می شود که گشتالت درمانی از روانشناسی گشتالت منشأ گرفته است، در حالی که در حقیقت چنین نیست و شباهت این دو فقط شباهتی اسمی و ترمینولوژیکی است. گشتالت درمانی را " فردریک پرلس " و دو نفر از همکارانش با انتشار کتابی تحت همین نام در سال 1951 مطرح کردند. گشتالت درمانی از نظر یک روش روان درمانی هر ارزش احتمالی که داشته باشد ، نباید تصور کرد که این روش کاربردی تکنیکی از روانشناسی گشتالت است و در چارچوب عملی آن تکامل یافته است!
مایکل ورتایمر( فرزند ماکس ورتایمر) در سال 1987 گفت: بین آرای پرلس و نظریه های گشتالتی هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد.
به طور کلی باید افزود که گشتالتی ها چندان هم بی علاقه نبوده اند که از آرای آنها در امور کلینیکی استفاده شود. شاهدی برای این گفته اشاراتی است که " ورتایمر " در کتاب تفکر خلاق خود در مورد علاقه اش به رشته ی روان درمان شناسی کرده است. در سال های 1920 ورتایمر به یکی از دانشجویانش کمک کرد که در زمینه ی پارانوئیا یک نظریه ی گشتالتی ارائه کند. و این نظریه در حال حاضر هم می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
در آخر باید گفت؛ اگرچه روانشناسی گشتالت در حال حاضر سرنوشتی چون بسیاری از مکاتب دارد و به عنوان یک مکتب جداگانه شناخته شده نیست، اما اثری که بر روانشناسی گذاشت بسیار حائز اهمیت است. به طوری که با عدم وجودش، می توانستیم روانشناسی معاصر را به گونه ای دیگر متصور شویم!

منابع:

o رضا شاپوریان؛ اصول کلی روانشناسی گشتالت؛ انتشارات رشد؛ 1386
o حسین شکرکن و همکاران؛ مکتب های روانشناسی و نقد آن؛ انتشارات سمت؛ 1372


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
معماری architecture معماری ایرانی persian architecture معماری اسلامی Islamic Architecture معماری سنتی ایران و جهان Traditional architecture of Iran and the world معماری و معنا Architecture and Meaning هندسه و معماری Geometry and Architecture تزئینات معماری ایرانی Iranian architectural decorations معماران ایرانی persian iranian architect معماری روز دنیا World Architecture معماران بزرگ دنیا The world's great architects. دکوراسیون داخلیdesign architecture decoration مقالات معماری Architecture Papers Architecture Articles Architecture essays طراحی معماری خانه های مسکونی residential طراحی معماری فضاهای تفریحی Architectural recreation طراحی معماری فضاهای خدماتی Architectural design service spaces طراحی معماری فضاهای درمانی Architectural design treatment spaces طراحی معماری فضاهای ویژه و خاص Architectural spaces or special طراحی معماری فضاهای تجاری Architectural design of commercial spaces طراحی معماری فضاهای مذهبی Religious architecture design space طراحی معماری فضاهای آموزشی Architectural design of educational facilities طراحی فضاهای نمایشگاهی Exhibition معرفی کتابهای معماری Introduction of Architecture Books مسابقات معماری Architecture Competitions معماری ارگانیک Organic Architecture معماری پایدار Sustainable Architecture عجایب معماری Architectural Wonders طراحی معماری المان و ورودی Architectural design elements and input نمونه پلان های معماری اجرایی Sample Implementation Architecture Plans نمونه پروژه های گروه معماری مهرازان میبد Group Projects architect architecture Meybod انجام پروژه های دانشجویی Student projects خرید پروژه های شما Purchase your projects نمونه پروژه های فروشی Projects for sale نمونه پاورپوینت های فروشی PowerPoint Sample Sale انجام پروژه دانشجویی سراسر ایران Student projects across Iran عمران Civil سازه های پیشرفته Advanced Structures ماشین آلات ساختمانی Construction Machinery نکات اجرایی ساختمان Executive Building Tips خلاقیت و نوآوری Creativity and Innovation خلاقیت و نو آوری در معماری Innovations in architecture طراحی های خلاقانه Creative design ایرانگردی و جهانگردی Traveling and Tourism معرفی نقاط دیدنی ایران The introduction of scenic spots in iran معرفی نقاط دیدنی جهان Introducing the world's Sights شهرسازی Urban نو آوری در شهرسازی Innovation in Urban طراحی شهری Urban Design plan elevation section پلان نما مقطع
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 987
  • کل نظرات : 155
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 6733
  • آی پی امروز : 98
  • آی پی دیروز : 206
  • بازدید امروز : 311
  • باردید دیروز : 1,417
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 12,438
  • بازدید ماه : 27,433
  • بازدید سال : 160,523
  • بازدید کلی : 3,829,377
  • کدهای اختصاصی